دست به یقه شدن باندها بر اساس اظهارات خامنه‌ای - سخن روز از سایت مجاهدین خلق

روز 5شهریور، یک روز پس از اظهارات خامنه‌ای خطاب به اعضای دولت روحانی، صفحات اول روزنامه‌های حکومتی به صحنه جنگ میان دو باند رژیم تبدیل شد. با تیترهایی کاملاً رو در رو. روزنامه‌های باند خامنه‌ای که توسط دلواپسان اداره می‌شود، مثل کیهان و جوان و حمایت، جملاتی از خامنه‌ای را بزرگ کردند که ابراز نگرانی از پیامدهای جام زهر است. مثل «دشمنی آمریکا کم نشده دنبال رخنه و نفوذ هستند»، «مسؤلان مطلقاً در نقشه دشمن قرار نگیرند» و «مواضع انقلابی را بدون
رودربایستی بیان کنید». درست در مقابل آن روزنامه‌های باند رفسنجانی جملاتی را برای تیترهای اصلی انتخاب کردند که تعریف و تمجید و تقدیر از جام زهر خورانده شده به خامنه‌ای است. مثل: «تقدیر از دولت»، «تقدیر از پایان دادن به مذاکرات هسته‌ای» و «تقدیر از دولت به‌خاطر آرامش و ثبات اقتصادی».

اگر از عناوین صفحات اول به داخل روزنامه‌ها برویم، همین رویارویی عمق و گسترش بیشتری پیدا می‌کند، همان‌طور که وقتی به نمایش جمعه یا صحن مجلس آخوندی می‌رسد، تندتر و تندتر می‌شود.

این وضعیت در حالی است که خود خامنه‌ای هربار که به‌صحنه می‌آید، از «وحدت» و خودداری از «تفرقه» دم می‌زند و به باندها هشدار می‌دهد. در همین هفته‌یی که گذشت خامنه‌ای دوبار به صحنه آمد و هر دوبار نسبت به تفرقه یا به‌قول خودش «دست به‌یقه شدن» باندها هشدار داد. یکبار روز شنبه 31مرداد در ابتدای هفته هشدار داد که «وقتی ما خودمان، خودمان را خراب کردیم، خودمان ایجاد اختلاف کردیم، خودمان علیه هم توطئه کردیم، خودمان با هم دست به یقه شدیم، خدای متعال نعمتش را برمی‌دارد». این هشدار نشان می‌دهد که اولاً رویارویی میان باندها به مرحله « توطئه علیه هم» رسیده و دوم این‌که این کشمکشها می‌تواند به سلب «نعمت» حاکمیت و امکان چپاول و جنایت از رژیم منجر شود. نوبت دیگر روز چهارشنبه 4شهریور، در انتهای هفته بود که خطاب به اعضای کابینه روحانی از جمله هشدار داد: «برای مراقبت از یکپارچگی جامعه، باید از حاشیه‌سازی و تشتت آفرینی دوری کرد و هیچ حرف و سخنی که وحدت را خدشه‌دار کند بر زبان نیاورد».

سؤال این است که چرا خامنه‌ای به‌رغم آن همه سفارش به «وحدت» و هشدار نسبت به «تفرقه» و «تشتت» باز هم این طور حرف می‌زند؟ همان حرفهای خودش بلافاصله به سوخت مناسب برای تشدید جنگ باندی تبدیل می‌شود؟ وضعیتی که قبل از زهرخوران هم بود و حالا در دوران پس از زهر نیز هم‌چنان ادامه دارد.

جواب در یک کلام وجود دوگانگی و تناقض عمیق ذاتی در ساختار و سرتاپای نظام پوسیده ولایت‌فقیه است. این دوگانگی عمیق در تمامی موضع‌گیریها، خودش را به ولی‌فقیه ارتجاع تحمیل می‌کند. کشمکشهای طولانی بر سر خوردن یا نخوردن زهر اتمی ناشی از همین تناقض ذاتی بود. از یک طرف منافع استراتژیک نظام ولایت، حفظ ساختارهای اتمی برای دستیابی به سلاح هسته‌یی را ایجاب می‌کرد، در حالی که حلقه تنگ شونده طناب بحرانها بر گردن نظام و قرار گرفتن در حالت خفگی راهی جز خوردن زهر برای خامنه‌ای باقی نگذاشته بود. اما از آنجا که تناقض ریشه در ذات و هویت نظام ولایت دارد، خوردن زهر نتوانست و نمی‌تواند به این دوگانگی پایان دهد. الزامات و پیامدهای زهر موضع‌گیریها و اقداماتی را ایجاب می‌کند که با بقای ولایت در تناقض است. در نتیجه به دوگانه‌گویی مداوم ولی‌فقیه ارتجاع منجر می‌شود. هم‌چنان که در همین اظهارات چهارشنبه 4شهریور، خامنه‌ای می‌بینیم، از یک طرف از پایان مذاکرات یعنی زهر اتمی «تقدیر» می‌کند و از طرف دیگر هشدار می‌دهد که دشمنان می‌خواهند از توافق هسته‌یی برای رخنه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استفاده کنند و این هست و نیست نظام را به‌خطر می‌اندازد.

البته ریشه‌های این تناقض در عمق ساختار نظام ولایت است. نظامی که از یک طرف بر اساس دیکتاتوری یا سلطنت مطلقه فقیه بنا شده و از طرف دیگر بازی «مردمسالاری» و نمایش برای انتخاب رئیس‌جمهور را نهادینه کرده است. حالا این تناقض عمیق در دوباند متخاصم نظام نهادینه و ظاهر شده و به رو در رویی میان خامنه‌ای و رفسنجانی و شدیدترین جنگ بر سر هژمونی درونی نظام منجر شده و تا اعماق بدنه نظام پیش‌رفته است. جنگی که هر روز تمامیت نظام را در برابر دشمن اصلیش که مردم و مقاومت ایران هستند، ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند.