شعبان بى مخ هاى قرن جديد - سینا دشتی

وقتى حكومت ملى دكتر مصدق توسط كودتاى امريكائى - انگليسى ٢٨ مرداد سرنگون شد، دربار دسته اى از لمپن ها را تحت هدايت شعبان جعفرى مشهور به شعبان بى مخ راه انداخت تا "حمايت مردمى" از راه حل استعمارى را تبليغ كند، يكى از اين لمپن ها هم طيب حاج رضائى بود كه بعد از قيام خرداد ١٣٤٢ اعدام شد.
وقتى لودگى ايادى رژيم را در همين ايام تحت عنوان صلح و عشق را ديدم، تنها چيزى كه به خاطرم زد تكرار كميك اما پرتفعن همين تصوير ميهن پرستى شعبان بي مخ بود، البته به صورت متكاثف، چون انموقع شاه نه سى و چند سال در حكومت بود و نه بيش از صد و بيست هزار نفر را اعدام كرده بود و نه  شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم سرداده بود و نه دنبال هلال شيعى راه افتاده بود و أساسا بغى و طاغى و جائر بودنش در قياس با نظام ضد بشرى ولايت فقيه بيشتر به شبيه  كردن عفونت گلو در مقابل سل واگير ميماند.
وقتى هم به جماعتى دستور ميدهند كه بروند براى پاشيدن خاك در چشم يك جهان و آرايش كردن عجوزه اى ولايت فقيه در خيابانها شلنگ تخته بياندازند، البته كه اولين قربانى، واقعيت و ارزش مأهوى هر كلمه و هر مفهوم انسانى خواهد بود، از تجاوز به مفهوم عشق و فرشته ى صلح كه زيباترين مفاهيم جوامع بشرى است حاصلى جز يك شرارت بى مرز و تحقير جهانشمول نخواهد آمد.
در چند روز گذشته بيش از سى و دونفر را به دار آويخته اند دست و پاى متهم را به خاطر آفتابه دردى با ماشين مخصوص قطع كرده اند، يك معلم عرفان را ميخواهند اعدام كنند، ميخواستند كه مقر يك گروه كرد را با بمب منفجر بكنند، در يكسال گذشته بيش از يك ميليون و دويست هزار نفر را باز داشت كرده اند ، هنر مند معترض را به خاطر كشيدن يك كارتون به ١٥ سال حبس محكوم كرده اند، فعال حقوق مدنى الان به دور از فرزندان خويش تنها به جرم انسانيت و محبت مادرانه، محروم از هر دوا و درمانى در حال زجر كشيدن است، رئيس سابق بزرگترين و اولين دانشگاه كشور را در هشتاد و جند سالگى أواره ى در و كوچه كرده اند، فقر مردم را به فروش زن و فرزند و كليه و قرنيه ى چشم و نيمه اى از كبد مجبور كرده است، خودشان ميگويند كه بيش از هشتاد و شش درصد از زنان جوان يك استان كشور محروم از كار و درامد هستند،
أيا اين رژيم به مردم اعلان عشق كرده و ادبيات صلح را ترويج ميكند ؟
از كودكان و زنان و مردان حلب و آلپو و رذاقيه و انبار و يمن كه بشكه هاى بمب رژيم بر سرشان ريخته و توسط مزدورانش كشتار كرده است، بپرسيد كه چقدر از عشق و صلح با رژيم به ايشان رسيده است.
به عمد از آنچه اين رژيم الان در مورد سازمانى كه بيست و هفت سال از عمليات بزرگ فروغ جاوديدانش ميگذرد و هنوز از ياد آن، مقامات ميلرزند و از بيان ترس خود أباً هم ندارند، ننوشتم، اما بيست و هفت سال هم از بزرگترين فاجعه ى ملى تاريخ معاصر ما يعنى قتل عام زندانيان سياسى ميگذرد كه به قول مقام سابق بيش از ٣٣ هزار نفر را در چند هفته به كام مرگ فرستاد.
از قيام هاى قزوين و مشهد و اسلام آباد و شيراز در دوران رياست جمهورى رفسنجانى هم ننوشته ام، از قيام پر افت و خيز سال ١٣٨٨ هم ننوشته ام كه ندا سمبل مظلوميت و رشادت ان جنبش شد،
حالا كه رژيم در اولين قدم از ترس قيام مردم با زانوهاى خونين به پشت ميز مذاكره آمده و مشغول نوشتن قطعنامه ى تسليم خودش است، سانديس خواران جهان متحد شده كه عشق و صلح را در زير عباى روحانى يافته و ظريفانه مشغول مغازله و مراوده و معامله هستند تا كور شود و فلان حضرات! هر چه افتخار و نام نيك نصيب شعبان بى مخ شد، ضربدر شده در شدت اين جنايات رژيم به شما خواهد رسيد! مبارك تان!