این بحران
زیست محیطی بحدی است که رسانه های حکومتی دیگر نه از “خشک شدن دریاچه » بلکه فراتر
از آن اذهان عموم را برای فردای خشکسالی آماده کرده و بطور قطره ای به تبعات مخرب
آن می پردازند.
یک کارگزار حکومتی در شرکت امور آب آذربایجان شرقی تبعات این بحران را این چنین به تصویر کشیده است: «خطر خشکیدن دریاچه ارومیه تا شعاع 500 کیلومتری این دریاچه را تهدید می کند. هم اکنون مردم بحران آب و خشکی دریاچه ارومیه را به خوبی احساس و لمس نمی کنند که در این ارتباط و آگاه سازی مردم، رسانه ها می توانند نقش اساسی ایفا کنند».
وی سپس به جزئیات تاثیرات مخرب این بحران بر محیط زیست منطقه پرداخته( سایت حکومتی همشهری 28 آبان 1394) و اضافه می کند: “پارک ملی دریاچه ارومیه، از زیستگاه های طبیعی جانوران با وسعت ۴۶۲۶۰۰ هکتار در شمال غرب ایران بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی واقع شده و یکی از ۹ ذخیره گاه زیست کره در ایران است.
بدنبال خشکیدن این دریاچه مساحت آن در تابستان امسال به حدود ۶هزار کیلومتر مربع رسید. دریاچهٔ ارومیه، بزرگ ترین دریاچهٔ داخلی ایران و دومین دریاچهٔ بزرگ آب شور دنیاست و به طور عمده از رودخانه های زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، گدار، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه می شود.
دریاچه ارومیه زیستگاه ۲۱۲ گونه از پرندگان٬ ۴۱ گونه خزنده٬ ۷ گونه دوزیست و ۲۷ گونه از پستانداران شامل گوزن زرد ایرانی است. این دریاچه با داشتن بیش از 102 جزیره بزرگ و کوچک محل توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو٬ پلیکان٬ کفچه نوک٬ اکراس٬ لک لک٬ اردک پیسه٬ نوک خنجری٬ چوب پا٬ و مرغ نوروزی می باشد».
تاثیرات ناشی از خشکسالی دریاچه ارومیه نه تنها بر زیستگاه حیوانات و پرندگان, بلکه فراتر از آن بر مردم محروم این منطقه و روستائیان دردمند و زحمتکش است. بسیاری از کارشناسان براین باورند که با خشک شدن دریاچه ارومیه در وهله نخست کوچ اجباری مردم از این خطه آغاز خواهد گردید و همچنین تعادل هوا نیز تغییر برهم خورده و با بروز بادهای نمک کل منطقه را با آلودگی های شدید مملو از نمک و نیز فلزات سنگین که اکنون در بستر دریاچه قراردارند, روبروخواهد کرد. بدین ترتیب بسیاری از مردم این منطقه به بیماری های تنفسی , پوستی , چشم و گوارشی مبتلا خواهند شد که به یقین تاثیرات مخرب آن بر چندین نسل باقی خواهد ماند.
یک کارگزار حکومتی در شرکت امور آب آذربایجان شرقی تبعات این بحران را این چنین به تصویر کشیده است: «خطر خشکیدن دریاچه ارومیه تا شعاع 500 کیلومتری این دریاچه را تهدید می کند. هم اکنون مردم بحران آب و خشکی دریاچه ارومیه را به خوبی احساس و لمس نمی کنند که در این ارتباط و آگاه سازی مردم، رسانه ها می توانند نقش اساسی ایفا کنند».
وی سپس به جزئیات تاثیرات مخرب این بحران بر محیط زیست منطقه پرداخته( سایت حکومتی همشهری 28 آبان 1394) و اضافه می کند: “پارک ملی دریاچه ارومیه، از زیستگاه های طبیعی جانوران با وسعت ۴۶۲۶۰۰ هکتار در شمال غرب ایران بین دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی واقع شده و یکی از ۹ ذخیره گاه زیست کره در ایران است.
بدنبال خشکیدن این دریاچه مساحت آن در تابستان امسال به حدود ۶هزار کیلومتر مربع رسید. دریاچهٔ ارومیه، بزرگ ترین دریاچهٔ داخلی ایران و دومین دریاچهٔ بزرگ آب شور دنیاست و به طور عمده از رودخانه های زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، گدار، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه می شود.
دریاچه ارومیه زیستگاه ۲۱۲ گونه از پرندگان٬ ۴۱ گونه خزنده٬ ۷ گونه دوزیست و ۲۷ گونه از پستانداران شامل گوزن زرد ایرانی است. این دریاچه با داشتن بیش از 102 جزیره بزرگ و کوچک محل توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو٬ پلیکان٬ کفچه نوک٬ اکراس٬ لک لک٬ اردک پیسه٬ نوک خنجری٬ چوب پا٬ و مرغ نوروزی می باشد».
تاثیرات ناشی از خشکسالی دریاچه ارومیه نه تنها بر زیستگاه حیوانات و پرندگان, بلکه فراتر از آن بر مردم محروم این منطقه و روستائیان دردمند و زحمتکش است. بسیاری از کارشناسان براین باورند که با خشک شدن دریاچه ارومیه در وهله نخست کوچ اجباری مردم از این خطه آغاز خواهد گردید و همچنین تعادل هوا نیز تغییر برهم خورده و با بروز بادهای نمک کل منطقه را با آلودگی های شدید مملو از نمک و نیز فلزات سنگین که اکنون در بستر دریاچه قراردارند, روبروخواهد کرد. بدین ترتیب بسیاری از مردم این منطقه به بیماری های تنفسی , پوستی , چشم و گوارشی مبتلا خواهند شد که به یقین تاثیرات مخرب آن بر چندین نسل باقی خواهد ماند.
از سایت همبستگی ملی