رجز خوانی خامنه‌ای و سرکردگان پاسداران، چرا؟ - سخن روز از سایت مجاهدین


در رژیم ولایت، بحران پدیده‌یی است مطلوب و در عین‌حال کشنده. دارای دو وجه به‌کلی متناقض. بازی با بحرانها نیز برای سردمداران رژیم هم استراتژی است، هم تاکتیک. این وضعیتی است که این روزها شاهد یکی از حادترین نمودهایش هستیم و روزنامه‌های حکومتی و رسانه‌های آخوندی صحنه نمایش آن هستند. دو بحران در کنار هم و هر دو در اوج. یکی های و هوی دلواپسان علیه برجام و ماجراهای تحصن آنها پشت در مجلس و دیگری موضوع بازگرداندن اجساد کشته شدگان از جمله سرکردگان و مهره‌های نظام از مکه.
در مورد اول یک تیتر از «پایان تحصن مقابل مجلس با پیام دفتر رهبر انقلاب» (کیهان 12مهر) حکایت می‌کند اما همزمان خبری از برپایی تحصن دیگر دلواپسان در شهر ری و جمع کردنشان توسط نیروی انتظامی وجود دارد (سایت حکومتی رجانیوز ـ 12مهر) و خبردیگری از برپایی تظاهرات دلواپسان در قم و اصفهان همزمان با بررسی برجام در مجلس (اعتماد 12مهر). در مورد بحران دوم، در حالی که یک تیتر تحت عنوان: «دستهای خبیث در جنایت منا» (یادداشت مهمان کیهان ـ 12مهر) پر از رجزخوانی و تهدید علیه عربستان سعودی است، تیتری دیگر، به‌سمتی معکوس فلش می‌زند: «قضاوت شتاب‌زده نداشته باشیم» (اعتماد ـ 12مهر).

به‌نظر می‌رسد اکنون این دو بحران در دو سکوی متقابل الاکلنگ حفظ تعادل قرار گرفته‌اند. دستگاهی که می‌تواند بحرانهای منطقه‌یی را هم در خدمت همین تعا‌دل موقت و گذرا بگیرد. تعادلی که البته بسیار حساس است و رژیم ولایت، به‌ویژه خود خامنه‌ای باید بهایش را با بندبازیهای خطرناک و مداوم بپردازد. از یک طرف با سکوت اجازه دهد که دلواپس و دل‌آرام به‌جان هم بیفتند تا خودش بتواند پایه‌های لرزان تخت سلطنت ولایت‌فقیه را حفظ کند، از سوی دیگر هرجا لازم شد از طریق دفتر پیام بدهد که مثلاً تحصن را تمام کنید و البته اگر خواستید در جای دورتری مثل شهر ری ادامه دهید. اما برای استفاده از بحران ناشی از حادثه دردناک مکه، البته باید بهای بیشتری بپردازد، به این ترتیب که علاوه بر به‌صحنه آمدن مکرر خودش، سرپاسداران سابق و کنونی را هم به‌صحنه بفرستد. خودش دوبار به‌صحنه آمد، یکی تحت عنوان افاضاتی که یک مرجع گاه در هنگام درس خارج مطرح می‌کند. این برایش هم فال بود و هم تماشا. هم صحنه‌یی برای تهدید کردن عربستان، هم پز عالی مرجع بودن با جیب خالی. در این افاضات، ضمن تهدید عربستان که «مسئولیت این حادثه سنگین بر دوش حکام عربستان است»، گفت: «اینی که فرافکنی کنند… همین‌طور حرف زدن و این و آن را متهم کردن و اینها، اینها راه به جایی نخواهد برد». سه روز بعد دوباره در نوشهر تحت عنوان سر دوشی دادن به فارغ‌التحصیلان افسری ظاهر شد تا باز همین حرف را همراه با رجزخوانی و تهدید بیشتر تکرار کند و در یک ترازوی مضحک به‌نمایش بگذارد. به این ترتیب که در یک کفه «خویشتنداری و ادب اسلامی» و «حرمت برادری در دنیای اسلام» را گذاشت و در کفه دیگر تهدیدی تحت عنوان «عکس‌العمل سخت و خشن». جالب این جاست که موضوع تهدید و آنچه به‌خاطرش این وعده پر دود و دم داده می‌شود، خودش یک ادعای طنزآمیز است: «اندک بی‌احترامی به دهها هزار نفر از حجاج ایرانی» و «عمل نکردن به وظایف برای انتقال» اجساد. ادعایی پوشالی در مورد صحنه‌یی که از طریق هزاران چشم و صدها دوربین در برابر انظار جهانیان است. بی‌احترامی به حجاج و نگه‌داشتن اجساد اساساً چه‌موضوعیتی دارد؟ اما برای خامنه‌ای پوشالی بودن یا نبودن این ادعا مهم نیست، مهم بهانه‌یی است برای دود و دم، تا دلداریی باشد برای ریزشیها و دل‌نگرانها، حتی در بالاترین سطوح نظام.
خامنه‌ای سپس در روز 11مهر، پاسدار جعفری، سرکرده سپاهش را هم به‌صحنه فرستاد تا همین رجزخوانی را تکرار کند و بگوید: «سپاه همه ظرفیتهای ممکن برای واکنش سریع و خشن ایران در راستای تحقق اراده رهبر را… آماده کرده و در انتظار اجرای دستوریم».

حالا سؤال این است که علت این رجزخوانیهای پوشالی و این همه دود و دم چیست؟ ادعای پوشالی «بی‌احترامی به حجاج» یا ندادن اجساد که مضحک است، پس علت چیست؟

علت را می‌توان در اظهارات ناشیانه سرکرده سابق پاسداران و نیز آنچه در کیهان خامنه‌ای آمده جستجو کرد.

پاسدار رضایی روز بعد از اظهارات خامنه‌ای در نوشهر، در تلویزیون رژیم ظاهر شد و ضمن اشاره به حرفهای خامنه‌ای، دم خروس ترس را بیرون داد و گفت: «من آینده را باید عرض کنم خوشبین نیستم من، من روندی که در دولت عربستان می‌بینم روند خوبی نیست مگر یک اتفاقی در عربستان صورت بگیرد». اما بلافاصله پس از دادن این کد ترس، به‌یادش آمد که مأموریت او رجز خوانی و دود و دم بوده و این جملات کار را خراب کرده است، به‌همین دلیل بلافاصله اضافه کرد: «البته ما عربستان را چیزی نمی‌دانیم، من این حرفهایی که زدم برای اقتدار، منظورم عربستان نیست، عربستان اصلاً کسی نیست در مقابل جمهوری اسلامی». باید گفت به‌مصداق از کوزه همان برون تراود که در اوست، آثار ترس بیرون زد و جملات بعدی نه‌تنها نمی‌توان آن را بپوشاند، بلکه واقعیت را آشکارتر می‌کند. تکرار کلمه «اقتدار» برای پوشاندن ضعف و وحشت. اگر اعتراف سرکرده سابق پاسداران ناخودآگاه بود و تلاش کرد آن را بپوشاند، مقاله 12مهر کیهان خامنه‌ای تحت عنوان «دستهای خبیث در جنایت منا» پرده را کاملاً کنار می‌زند و علت این همه رجزخوانی و دو دو دم را به‌روشنی بیان می‌کند: «آل‌سعود با کشتار حجاج در منا سعی دارد با جنگ روانی ایران را عامل کشتار حجاج معرفی کند… البته سخنان صریح و مقتدرانه رهبر این توطئه سعودیها را خنثی و با شکست مواجه و آنها را مجبور به عقب‌نشینی کرد».

به این ترتیب جواب سؤال روشن می‌شود که علت این همه رجز خوانی و دود و دم، ترس شدیدی است که روند تحولات در منطقه به‌ویژه پیامدهای فاجعه مکه به‌جان رژیم انداخته است. خامنه‌ای با به صحنه آمدنهای متعدد و به‌صحنه فرستادن سرپاسداران سابق و کنونی و تکرار عبارت «واکنش سریع و خشن» تلاش می‌کند این ترس را بپوشاند و از رعب ایجاد شده در دل امثال پاسدار رضایی بکاهد. گویا ترین جمله که ریشه‌های این ترس عمیق، از جمله جنبه‌های منطقه‌یی آن را آشکار می‌کند، این تهدید تروریستی سرکرده پاسداران است: «جهان اسلام از خیانتها و جهالتهای آل سعود نظیر کشتار مردم یمن، آواره‌سازی مردم عزیز سوریه، سرکوب مردم بحرین، کشتارهای فرقه‌یی در عراق و ایجاد تفرقه‌های قومی و تروریسم پروری در همه جا به ستوه آمده و قریباً در خشم مسلمانان ذوب خواهند شد».

در پایان یک سؤال باقی می‌ماند، این‌که آیا این رجزخوانیها دردی را از نظام در گل مانده ولایت درمان خواهد کرد؟ پاسخ را در اخبار و تحولات روزها و هفته‌های آینده می‌توان دید.