
الیگارشى حاکم ید طولانی در بازمصرف مأمورین سابق و استفادهی بهینهی مجدد از این ستونهای
نظام در میدانهای جدید دارد، مثل وزیر دادگسترى روحانى که عضو سابق کمیسیون مرگ خمینى بوده و بقیه ...
در این وضعیت قربانى اصلى دانش،
آمار و حقیقت است که مثل یک آمیب بسته به مصلحت نظام تغییر شکل میدهد. در
طى چند روز هواى تهران بهشدت در موقعیت خطرناک اینورژن قرار گرفت و صدها
نَفَر از هممیهنان بر اثر این آلودگى، جان خود را در این چند روز از دست
دادند. پاسدار ابتکار هم به تکرار ادعاى رژیم در مورد منشأ خارجى ریز گردها
پرداخت و با توجه به تنشهای موجود با عربستان، خیلى در مورد عربى بودن
این ریز گردها سخن گفت، هدف البته بیان یک نظریه نبوده و نیست. بر همگان
آشکار است که مقولهی بحران زیستمحیطی کشور عزیزمان الان در یک موقعیت
بسیار وخیمى قرار دارد و موجب نگرانى خیلى از متخصصین اقلیمشناسی،
بهزیستى، هواشناسى و؛ و کسانى که این مقوله را با دغدغه دنبال میکنند،
هست. شواهد زیادى هست که ما در آستانهی گذار از مرحلهی هستیم که اساساً
بنیان محیطزیست و سلامت اقلیمى کشورمان بهطور غیرقابل بازگشت وارد یک
دورهی خشکسالى بلندمدت و خشکیدگى گسترده شده که عواقب بسیار جدى براى
تمامى شئون تمدن و محیطزیست کشور در بر دارد. در حالیکه روشن بوده و هست
که بخشى از این ریز گردها منشأ خارج از ایران دارند، اما تبلیغات سران رژیم
براى فرار از مسئولیتهای خودشون، این هست که إلقاء کنند که این بخش خارجى
تنها بخش عمده بوده و از حیطهی برنامهریزیهای معمول و یا فوقالعاده
خارج است؛ اما بخشهای زیادى از جامعهی آکادمیک کشور این فرضیه را قبول
ندارند مثلا:
یکى از محققین دانشگاهى بعد از مطالعهی جدى ماهیت این ریز گردها در روزنامهی همشهرى نوشت " درحالیکه مسئولان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع کشور منشأ ریز گردها را کشورهای عربستان، سوریه، عراق و شمال آفریقا عنوان میکنند یک استاد دانشگاه میگوید مطالعات میدانی و تحقیقات آزمایشگاهی حاکی از آن است که این ریز گردها منشأ داخلی هم دارد.
آزمایشهای متعددی که با میکروسکوپ الکترونیکی صورت گرفت نشان داد داخل ریز گردها، دیاتوم (Diatom)، نوعی جلبک که در آبهای شور و شیرین دیده میشود، وجود دارد. علاوه بر این، ریز گردها حاوی نوعی زئوپلانکتون به نام استراکد (Ostracod) است. این یافتهها ثابت میکند ریز گردها منشأ تالابی دارند نه بیابانی. درعین حال برای شناسایی دقیق این جلبکها و اینکه به چه گونهای تعلق دارند و منشأ آنها آبشور یا شیرین است، از محققان و پژوهشگران دانشگاههای معتبر خارجی درخواست کمک کردهایم که خوشبختانه با مساعدت آنها برای رمزگشایی از این پدیده، نمونههای مذکور در دست بررسی و تحقیق است و منتظر نتایج بررسیهای پژوهشگران خارجی هستیم.
ریز گردهایی که در آسمان کشور ما دیده میشود بدون هیچ تردیدی منشأ تالابی دارند و بهاحتمالقوی از تالاب هورالعظیم در جنوب ایران و عراق نشأت میگیرند. بر این اساس، خاستگاه ریز گردها نمیتواند مناطق دوردستی نظیر عربستان و شمال آفریقا باشد زیرا اساساً در این مناطق، تالابی وجود ندارد. نکته علمی دیگری که وجود دارد اینکه عمده ریز گردهایی که در آسمان کشور ما مشاهده میشوند رسی هستند."
و یا یک منبع دیگر که نوشت
:
" معاون سازمان جنگلها اعلام کرد
مدیریت نادرست منابع آبی عامل بروز ریز گردها
شهر > محیطزیست ایران - همشهری آنلاین:
معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور گفت: مدیریت نادرست منابع آبی طی سالهای اخیر عامل بروز ریز گردها شده که به نظر میرسد آبخیزداری یکی از بهترین راهکارهاست که میتواند بهصورت تلفیقی با سدسازی و مدیریت منابع آبی در مقابله با این پدیده مؤثر باشد، البته نه با اعتبارات لاکپشتی.
به گزارش ایسنا، پرویز گرشاسبی گفت: در مقابله با پدیده ریز گردها ممکن است برنامههایی کوتاهمدت و مقطعی ارائه شود اما باید برخی مدیریتهای نادرست منابع آبی که طی سالهای گذشته عامل توسعه بیابانزایی و ایجاد گردوغبار شدهاند، محدود شوند. "
(منبع همشهرى آنلاین ١٣٩٣ -٥ اسفند)
یا منبع دیگرى که میگوید:
" معاون آبخیزداری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور ادامه داد: گرچه ریز گردهای اخیر دارای منشأ داخلی و خارجی هستند اما بر اساس گزارشهای سازمان هواشناسی و محیطزیست، منشأ ریز گردهای اخیر خوزستان، داخلی بوده است. چراکه حتی کانالهای زهکشی که درگذشته در بالادست هورها راهاندازی شدهاند باعث پخش نشدن روان آبها در منطقه و توسعه بیابانزایی شدهاند. "
خوب روشن است که وقتى روى منابع داخلى ریز گردها بحث میشود، این سؤال مطرح میشود که منبع و منشأ تکثیر این پدیده در کجاست. جواب را بازهم از درون کشور اینچنین دادهاند:
از قول یکى از اعضاى هیئتعلمی دانشگاه تهران که میگوید:
"بر اساس مطالعات صورت گرفته دستگاهها و نهادهایی که در بروز ریز گردها نقش داشتهاند عبارتند از:
وزارت نیرو: مهمترین مقصر بحران نابودی تالابهای کشور و ویرانی نظام هیدرولوژیکی کشور، وزارت نیرو و شرکتهای وابسته است. این وزارتخانه بدون آنکه کوچکترین شناختی از اکولوژی کشور خشکی مانند ایران داشته باشد، برای همه رودخانههای آبدار و خشک کشور سد طراحی کرد. در رودخانههای بزرگی چون کرخه و کارون دهها سد ساخت و آنچه امروز بر سر استان خوزستان آمده است تأثیرات این سدهاست. خشک شدن تالابهای هورالعظیم و شادگان، دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و دریاچه بختگان همه نتیجه این نگاه افراطی و بدون مطالعه به سدسازی بوده است. این سدسازیها مصرف آب در ایران را بهشدت افزایش داد و ساختار پایدار و بومی کشور خشک ایران را به کلی ویران کرد.
وزارت راه: این وزارتخانه بدون آنکه بررسی کند که راهسازی چه آسیبهایی به کشور میزند، هر جای کشور را زخمی کرد. در دشتها و کوهپایهها و تالابها، راهسازی سم مهلکی است که اگر بدون مطالعه و تأثیرات دقیق زیستمحیطی باشد باعث به هم خوردن رابطه هیدرولوژیکی یک حوضه میشود. اتفاقی که در دریاچه ارومیه افتاد مثال کاملاً شناختهشدهای است. ۴ بانده کردن جادههای بین آبادان و ماهشهر و ماهشهر و هندیجان باعث به هم خوردن و قطع ارتباط هیدرولوژیکی دو طرف جاده شد و به خشک شدن و افزایش شوری نیمه جنوبی تالاب کمک کرد. ساخت باندهای جدا از هم به جای اتوبانهای 4 بانده، بسیار خطرناکتر است. این نوع جادهسازی مانند آن است که ۲ سد در ۲ طرف دشت و تالاب احداث شود و بر اثر آن ارتباط آبی ۲ طرف کاملاً قطع میشود.
وزارت جهادکشاورزی: توسعه پروژههای کشت و صنعت، دادن مجوز زراعت و کشت دیم در همه نقاط کشور و احداث زهکش عامل بسیار مهمی در خشککردن دشتهای شور خوزستان است. برای نمونه در بین ماهشهر و هندیجان زهکش عظیمی درستشده که عامل اصلی خشکی تالابهای فصلی منطقه شده است.
وزارت نفت: چنانچه رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هم اعلام کردند، خشککردن تالاب هورالعظیم عمداً توسط وزارت نفت صورت گرفته است. آیا این وزارتخانه نمیتوانست بدون خشک شدن تالاب و ساخت سکو دستگاههای حفاری خود را به کار اندازد؟ وقتی در دنیا حتی نفت از عمق دهها کیلومتر زیر اقیانوس استخراج میشود، آیا باید تالاب کمعمق را خشکاند و نفت استخراج کرد؟
سازمان حفاظت محیطزیست: این سازمان وظایف بسیار گستردهای دارد. هر پروژه بزرگ عمرانی که در کشور صورت میگیرد باید با تأیید این سازمان باشد؛ بهخصوص حاکمیت و مدیریت تالابهای کشور در اختیار این سازمان است و در صورت استفاده از ابزارهای قانونی میتوانست جلوی بسیاری از این فجایع را بگیرد. متأسفانه این سازمان به دلیل آنکه فاقد کادر کارشناسی قوی بوده و مدیران آن اغلب از بیرون سازمان بودهاند و تسلط کافی به شغل خود ندارند، اغلب در مقابل فشارهای دستگاههای بیرونی و خواستهای نمایندگان مجلس کوتاه آمده است. نشانه این کوتاهی را در دادن مجوز ساخت جاده در حریم اکولوژیکی تالاب بسیار حساس بختگان و همچنین جزیره آشوراده در همین هفتههای اخیر شاهد بودیم. جالب است که در همه این موارد بدنه کارشناسی سازمان مخالف اجرای پروژههای اینچنینی است ولی مدیرانی که در سازمان ریشه ندارند با آنها موافقت میکنند.
مدیران سیاسی و نمایندگان: در کشور ما متأسفانه نمایندگان مجلس به جای آنکه پیگیر خواستههای کلان کشور و قانونگذاری با توجه به منافع درازمدت کلان کشوری باشند، اغلب پیگیر مسائل محلی هستند. بسیاری از نمایندگان به دستگاههای اجرایی و نظارتی فشار میآورند که پروژههایی که با بوق و کرنا کردن آنها امکان رأی آوری را بالا میبرد (مانند سدسازی و جاده سازی) پیگیری کنند. تجربه ۳۶ سال جمهوری اسلامی نشان داده است که بایستی اصلاحاتی در این خصوص صورت گیرد تا نمایندگان بیش از آنکه دنبال مسائل منطقهای باشند، مصالح کلان کشور را پیگیری کنند. این معضل در مورد همه مشاغل حکومتی که به رأی مستقیم مردم بستگی دارد دیده میشود. نکته مهم دیگر در این رابطه هم تفسیر خاصی از توسعه (ناپایدار) بود که از رئیس دولت سازندگی آن شروع شد؛ مثلا نطفه سدسازی با تأکید بر سدهای مرزی توسط دولت سازندگی گذاشته شد و دولتهای بعدی بدون آنکه آن را مورد کنکاش قرار دهند بهشدت ادامه یافت. معمولاً این مگا پروژهها در کوتاهمدت ارزش تبلیغاتی بالایی دارند."
من فکر نمیکنم نیازى به توضیح بیشترى باشد و روشنتر از این بشود مسئولیت رژیم را در این فاجعه توضیح داد.
وقتى در دههی پنجاه میلادى آسمان لندن توسط دود انباشته شد و بیش از پنج هزار نَفَر مردند، تلاش زیادى شد که از وقوع این نوع فاجعه جلوگیرى شود، ولى بر اساس آمار خود رژیم سالیانه سه تا پنج هزار نَفَر به خاطر آلودگى هوا در ایران فوت میکنند و هیچ برنامه و تلاش جدى که وجود ندارد بهجای خود، حضرت آقاى خیلى پروفسور دانشگاه تهران که معاون پاسدار ابتکار هست میگوید "که این نوع مرگ مثل مرگهای در اثر کولاک طبیعى هستند " اما این یک واقعیت است و البته که ثابت شده که این ذرات میکروبها و مواد شیمیائى را هم با خودشون حمل میکنند
در سایت شهردارى تهران اینجور آمده است:
"
خسارات ناشی از گردوغبار
الف) اثر بر سلامتی
مهمترین تأثیرات ذرات معلق بر سلامتی انسان به گونههای ذیل تقسیم میشود:
• آسیبهای قلبی و تنفسی
• تأثیرات بر مکانیسمهای دفاعی و تصفیهای
• بروز و تشدید آسم
• تأثیرات سرطانی
محل و مقدار نشست ذرات در دستگاه تنفسی، تابعی از فاکتورهای فیزیکی معینی است که مهمترین آنها، اندازه ذرات است.
ذراتی که در قسمت گلو و حلق گرفته میشوند عموماً وارد دستگاه هاضمه شده و در مدت نسبتاً کوتاهی دفع میگردند، ذراتی که وارد نای میشوند بهوسیله مخاط از جریان هوای تنفسی جدا میشوند و در نهایت به دستگاه هاضمه راه مییابند. ذراتی که به برونشها میرسند خیلی کندتر حذف میشوند. اینکه چه ذراتی در چه جاهایی از سیستم تنفسی رسوب میکنند تابع قطر ذره، سرعت تنفس و حجم تنفس است. ذرات بسیار ریز میتوانند به اعماق ریه راه یابند و برای زمان طولانی در سیستم تنفسی باقی بمانند.
برخلاف اغلب آلایندهها، خطرات ناشی از ذرات معلق بر اثر واکنشهای زیانآور بیوشیمیایی نیست بلکه اثرات تحریک کنندگی این مواد است که آنها را در دستة آلایندههای محیطی قرار داده است. عوارض خطرناک این مواد رابطه مستقیم با قطر، شکل و سطح این نوع ذرات دارد. این نوع آلایندهها باعث التهاب در نسوج بدن (بخصوص ششها) میگردند و موجب زخم بافتها و یا حتی سرطان میشوند.
ذرات گردوغبار، ذراتی با قطر کمتر از ۱۵۰ میکرون میباشند، اما ذراتی با قطر متوسط کمتر از ۱۰ میکرون خطرناکتر و از نظر اثرات سوء مورد توجه هستند؛ زیرا این ذرات برای مدت طولانی در هوا بهصورت معلق باقی میمانند. ذرات با قطر متوسط کمتر از ۵ میکرون میتوانند به سیستم تنفسی نفوذ کرده و وارد نایژکها گردند. ذرات معدنی به علت شکل خاص آئرودینامیکی بهراحتی در هوا معلق میگردند بنابراین اثرات وخیمتری نسبت به ذرات معلق معمولی دارند.
ب) سایر اثرات
در کنار اثرات سلامتی تأثیرات دیگری نیز وجود دارند که میتوانند مخاطرهآمیز باشند. آنها عبارتند از:
• آسیب به حیوانات و گیاهان
• آسیب به مواد و خواص آنها
• آسیب به ابنیه تاریخی و فرهنگی
• کاهش قابلیت دید "
در این جا میتوان این سؤال را مطرح کرد که عوارض بلندمدت این آلودگیها چیست و چگونه میتوان آنها را رصد کرد؟ یک مثال بزنیم، استنشاق پشمشیشه ارتباط مستقیم با نوعى سرطان در ریه دارد، به همین خاطر پشمشیشه را در بسیارى از کشورهاى پیشرفته ممنوع کرده و معاینات دورهای افرادى که در معرض پشمشیشه بوده، یک کار سازمانیافته و منظم است که مثلا شامل عکسبرداری از ریه و آزمایش وضعیت تنفسى افراد است، اما در ایران، همهی مردم مثلا تهران و حتى کلانشهرهای دیگر کشور در معرض این آلودگیها هستند، بخش اعظم جمعیت شهرى ما، کودکان و جوانان هستند و بنابراین سال های بیشترى در معرض این آلودگیها خواهند بود. این چه تأثیرى در بیماریهای ریوى در مثلا سى تا چهل سال دیگر دارد؟ سؤالی هست که مقامات رژیم حتى آن را مطرح نمیکنند چه برسد که براى آن طرح و یا برنامهی ارائه کنند.
تا این حکومت هست متأسفانه هیچ راه حل کلان و جامعى را نمیشود ارائه داد چراکه این حکومت قصدی جز حفظ خودش در قدرت ندارد و همه سیاستها تابع این اصل هست.
از سایت http://www.hambastegimeli.com
یکى از محققین دانشگاهى بعد از مطالعهی جدى ماهیت این ریز گردها در روزنامهی همشهرى نوشت " درحالیکه مسئولان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع کشور منشأ ریز گردها را کشورهای عربستان، سوریه، عراق و شمال آفریقا عنوان میکنند یک استاد دانشگاه میگوید مطالعات میدانی و تحقیقات آزمایشگاهی حاکی از آن است که این ریز گردها منشأ داخلی هم دارد.
آزمایشهای متعددی که با میکروسکوپ الکترونیکی صورت گرفت نشان داد داخل ریز گردها، دیاتوم (Diatom)، نوعی جلبک که در آبهای شور و شیرین دیده میشود، وجود دارد. علاوه بر این، ریز گردها حاوی نوعی زئوپلانکتون به نام استراکد (Ostracod) است. این یافتهها ثابت میکند ریز گردها منشأ تالابی دارند نه بیابانی. درعین حال برای شناسایی دقیق این جلبکها و اینکه به چه گونهای تعلق دارند و منشأ آنها آبشور یا شیرین است، از محققان و پژوهشگران دانشگاههای معتبر خارجی درخواست کمک کردهایم که خوشبختانه با مساعدت آنها برای رمزگشایی از این پدیده، نمونههای مذکور در دست بررسی و تحقیق است و منتظر نتایج بررسیهای پژوهشگران خارجی هستیم.
ریز گردهایی که در آسمان کشور ما دیده میشود بدون هیچ تردیدی منشأ تالابی دارند و بهاحتمالقوی از تالاب هورالعظیم در جنوب ایران و عراق نشأت میگیرند. بر این اساس، خاستگاه ریز گردها نمیتواند مناطق دوردستی نظیر عربستان و شمال آفریقا باشد زیرا اساساً در این مناطق، تالابی وجود ندارد. نکته علمی دیگری که وجود دارد اینکه عمده ریز گردهایی که در آسمان کشور ما مشاهده میشوند رسی هستند."
و یا یک منبع دیگر که نوشت
:
" معاون سازمان جنگلها اعلام کرد
مدیریت نادرست منابع آبی عامل بروز ریز گردها
شهر > محیطزیست ایران - همشهری آنلاین:
معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور گفت: مدیریت نادرست منابع آبی طی سالهای اخیر عامل بروز ریز گردها شده که به نظر میرسد آبخیزداری یکی از بهترین راهکارهاست که میتواند بهصورت تلفیقی با سدسازی و مدیریت منابع آبی در مقابله با این پدیده مؤثر باشد، البته نه با اعتبارات لاکپشتی.
به گزارش ایسنا، پرویز گرشاسبی گفت: در مقابله با پدیده ریز گردها ممکن است برنامههایی کوتاهمدت و مقطعی ارائه شود اما باید برخی مدیریتهای نادرست منابع آبی که طی سالهای گذشته عامل توسعه بیابانزایی و ایجاد گردوغبار شدهاند، محدود شوند. "
(منبع همشهرى آنلاین ١٣٩٣ -٥ اسفند)
یا منبع دیگرى که میگوید:
" معاون آبخیزداری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور ادامه داد: گرچه ریز گردهای اخیر دارای منشأ داخلی و خارجی هستند اما بر اساس گزارشهای سازمان هواشناسی و محیطزیست، منشأ ریز گردهای اخیر خوزستان، داخلی بوده است. چراکه حتی کانالهای زهکشی که درگذشته در بالادست هورها راهاندازی شدهاند باعث پخش نشدن روان آبها در منطقه و توسعه بیابانزایی شدهاند. "
خوب روشن است که وقتى روى منابع داخلى ریز گردها بحث میشود، این سؤال مطرح میشود که منبع و منشأ تکثیر این پدیده در کجاست. جواب را بازهم از درون کشور اینچنین دادهاند:
از قول یکى از اعضاى هیئتعلمی دانشگاه تهران که میگوید:
"بر اساس مطالعات صورت گرفته دستگاهها و نهادهایی که در بروز ریز گردها نقش داشتهاند عبارتند از:
وزارت نیرو: مهمترین مقصر بحران نابودی تالابهای کشور و ویرانی نظام هیدرولوژیکی کشور، وزارت نیرو و شرکتهای وابسته است. این وزارتخانه بدون آنکه کوچکترین شناختی از اکولوژی کشور خشکی مانند ایران داشته باشد، برای همه رودخانههای آبدار و خشک کشور سد طراحی کرد. در رودخانههای بزرگی چون کرخه و کارون دهها سد ساخت و آنچه امروز بر سر استان خوزستان آمده است تأثیرات این سدهاست. خشک شدن تالابهای هورالعظیم و شادگان، دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و دریاچه بختگان همه نتیجه این نگاه افراطی و بدون مطالعه به سدسازی بوده است. این سدسازیها مصرف آب در ایران را بهشدت افزایش داد و ساختار پایدار و بومی کشور خشک ایران را به کلی ویران کرد.
وزارت راه: این وزارتخانه بدون آنکه بررسی کند که راهسازی چه آسیبهایی به کشور میزند، هر جای کشور را زخمی کرد. در دشتها و کوهپایهها و تالابها، راهسازی سم مهلکی است که اگر بدون مطالعه و تأثیرات دقیق زیستمحیطی باشد باعث به هم خوردن رابطه هیدرولوژیکی یک حوضه میشود. اتفاقی که در دریاچه ارومیه افتاد مثال کاملاً شناختهشدهای است. ۴ بانده کردن جادههای بین آبادان و ماهشهر و ماهشهر و هندیجان باعث به هم خوردن و قطع ارتباط هیدرولوژیکی دو طرف جاده شد و به خشک شدن و افزایش شوری نیمه جنوبی تالاب کمک کرد. ساخت باندهای جدا از هم به جای اتوبانهای 4 بانده، بسیار خطرناکتر است. این نوع جادهسازی مانند آن است که ۲ سد در ۲ طرف دشت و تالاب احداث شود و بر اثر آن ارتباط آبی ۲ طرف کاملاً قطع میشود.
وزارت جهادکشاورزی: توسعه پروژههای کشت و صنعت، دادن مجوز زراعت و کشت دیم در همه نقاط کشور و احداث زهکش عامل بسیار مهمی در خشککردن دشتهای شور خوزستان است. برای نمونه در بین ماهشهر و هندیجان زهکش عظیمی درستشده که عامل اصلی خشکی تالابهای فصلی منطقه شده است.
وزارت نفت: چنانچه رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هم اعلام کردند، خشککردن تالاب هورالعظیم عمداً توسط وزارت نفت صورت گرفته است. آیا این وزارتخانه نمیتوانست بدون خشک شدن تالاب و ساخت سکو دستگاههای حفاری خود را به کار اندازد؟ وقتی در دنیا حتی نفت از عمق دهها کیلومتر زیر اقیانوس استخراج میشود، آیا باید تالاب کمعمق را خشکاند و نفت استخراج کرد؟
سازمان حفاظت محیطزیست: این سازمان وظایف بسیار گستردهای دارد. هر پروژه بزرگ عمرانی که در کشور صورت میگیرد باید با تأیید این سازمان باشد؛ بهخصوص حاکمیت و مدیریت تالابهای کشور در اختیار این سازمان است و در صورت استفاده از ابزارهای قانونی میتوانست جلوی بسیاری از این فجایع را بگیرد. متأسفانه این سازمان به دلیل آنکه فاقد کادر کارشناسی قوی بوده و مدیران آن اغلب از بیرون سازمان بودهاند و تسلط کافی به شغل خود ندارند، اغلب در مقابل فشارهای دستگاههای بیرونی و خواستهای نمایندگان مجلس کوتاه آمده است. نشانه این کوتاهی را در دادن مجوز ساخت جاده در حریم اکولوژیکی تالاب بسیار حساس بختگان و همچنین جزیره آشوراده در همین هفتههای اخیر شاهد بودیم. جالب است که در همه این موارد بدنه کارشناسی سازمان مخالف اجرای پروژههای اینچنینی است ولی مدیرانی که در سازمان ریشه ندارند با آنها موافقت میکنند.
مدیران سیاسی و نمایندگان: در کشور ما متأسفانه نمایندگان مجلس به جای آنکه پیگیر خواستههای کلان کشور و قانونگذاری با توجه به منافع درازمدت کلان کشوری باشند، اغلب پیگیر مسائل محلی هستند. بسیاری از نمایندگان به دستگاههای اجرایی و نظارتی فشار میآورند که پروژههایی که با بوق و کرنا کردن آنها امکان رأی آوری را بالا میبرد (مانند سدسازی و جاده سازی) پیگیری کنند. تجربه ۳۶ سال جمهوری اسلامی نشان داده است که بایستی اصلاحاتی در این خصوص صورت گیرد تا نمایندگان بیش از آنکه دنبال مسائل منطقهای باشند، مصالح کلان کشور را پیگیری کنند. این معضل در مورد همه مشاغل حکومتی که به رأی مستقیم مردم بستگی دارد دیده میشود. نکته مهم دیگر در این رابطه هم تفسیر خاصی از توسعه (ناپایدار) بود که از رئیس دولت سازندگی آن شروع شد؛ مثلا نطفه سدسازی با تأکید بر سدهای مرزی توسط دولت سازندگی گذاشته شد و دولتهای بعدی بدون آنکه آن را مورد کنکاش قرار دهند بهشدت ادامه یافت. معمولاً این مگا پروژهها در کوتاهمدت ارزش تبلیغاتی بالایی دارند."
من فکر نمیکنم نیازى به توضیح بیشترى باشد و روشنتر از این بشود مسئولیت رژیم را در این فاجعه توضیح داد.
وقتى در دههی پنجاه میلادى آسمان لندن توسط دود انباشته شد و بیش از پنج هزار نَفَر مردند، تلاش زیادى شد که از وقوع این نوع فاجعه جلوگیرى شود، ولى بر اساس آمار خود رژیم سالیانه سه تا پنج هزار نَفَر به خاطر آلودگى هوا در ایران فوت میکنند و هیچ برنامه و تلاش جدى که وجود ندارد بهجای خود، حضرت آقاى خیلى پروفسور دانشگاه تهران که معاون پاسدار ابتکار هست میگوید "که این نوع مرگ مثل مرگهای در اثر کولاک طبیعى هستند " اما این یک واقعیت است و البته که ثابت شده که این ذرات میکروبها و مواد شیمیائى را هم با خودشون حمل میکنند
در سایت شهردارى تهران اینجور آمده است:
"
خسارات ناشی از گردوغبار
الف) اثر بر سلامتی
مهمترین تأثیرات ذرات معلق بر سلامتی انسان به گونههای ذیل تقسیم میشود:
• آسیبهای قلبی و تنفسی
• تأثیرات بر مکانیسمهای دفاعی و تصفیهای
• بروز و تشدید آسم
• تأثیرات سرطانی
محل و مقدار نشست ذرات در دستگاه تنفسی، تابعی از فاکتورهای فیزیکی معینی است که مهمترین آنها، اندازه ذرات است.
ذراتی که در قسمت گلو و حلق گرفته میشوند عموماً وارد دستگاه هاضمه شده و در مدت نسبتاً کوتاهی دفع میگردند، ذراتی که وارد نای میشوند بهوسیله مخاط از جریان هوای تنفسی جدا میشوند و در نهایت به دستگاه هاضمه راه مییابند. ذراتی که به برونشها میرسند خیلی کندتر حذف میشوند. اینکه چه ذراتی در چه جاهایی از سیستم تنفسی رسوب میکنند تابع قطر ذره، سرعت تنفس و حجم تنفس است. ذرات بسیار ریز میتوانند به اعماق ریه راه یابند و برای زمان طولانی در سیستم تنفسی باقی بمانند.
برخلاف اغلب آلایندهها، خطرات ناشی از ذرات معلق بر اثر واکنشهای زیانآور بیوشیمیایی نیست بلکه اثرات تحریک کنندگی این مواد است که آنها را در دستة آلایندههای محیطی قرار داده است. عوارض خطرناک این مواد رابطه مستقیم با قطر، شکل و سطح این نوع ذرات دارد. این نوع آلایندهها باعث التهاب در نسوج بدن (بخصوص ششها) میگردند و موجب زخم بافتها و یا حتی سرطان میشوند.
ذرات گردوغبار، ذراتی با قطر کمتر از ۱۵۰ میکرون میباشند، اما ذراتی با قطر متوسط کمتر از ۱۰ میکرون خطرناکتر و از نظر اثرات سوء مورد توجه هستند؛ زیرا این ذرات برای مدت طولانی در هوا بهصورت معلق باقی میمانند. ذرات با قطر متوسط کمتر از ۵ میکرون میتوانند به سیستم تنفسی نفوذ کرده و وارد نایژکها گردند. ذرات معدنی به علت شکل خاص آئرودینامیکی بهراحتی در هوا معلق میگردند بنابراین اثرات وخیمتری نسبت به ذرات معلق معمولی دارند.
ب) سایر اثرات
در کنار اثرات سلامتی تأثیرات دیگری نیز وجود دارند که میتوانند مخاطرهآمیز باشند. آنها عبارتند از:
• آسیب به حیوانات و گیاهان
• آسیب به مواد و خواص آنها
• آسیب به ابنیه تاریخی و فرهنگی
• کاهش قابلیت دید "
در این جا میتوان این سؤال را مطرح کرد که عوارض بلندمدت این آلودگیها چیست و چگونه میتوان آنها را رصد کرد؟ یک مثال بزنیم، استنشاق پشمشیشه ارتباط مستقیم با نوعى سرطان در ریه دارد، به همین خاطر پشمشیشه را در بسیارى از کشورهاى پیشرفته ممنوع کرده و معاینات دورهای افرادى که در معرض پشمشیشه بوده، یک کار سازمانیافته و منظم است که مثلا شامل عکسبرداری از ریه و آزمایش وضعیت تنفسى افراد است، اما در ایران، همهی مردم مثلا تهران و حتى کلانشهرهای دیگر کشور در معرض این آلودگیها هستند، بخش اعظم جمعیت شهرى ما، کودکان و جوانان هستند و بنابراین سال های بیشترى در معرض این آلودگیها خواهند بود. این چه تأثیرى در بیماریهای ریوى در مثلا سى تا چهل سال دیگر دارد؟ سؤالی هست که مقامات رژیم حتى آن را مطرح نمیکنند چه برسد که براى آن طرح و یا برنامهی ارائه کنند.
تا این حکومت هست متأسفانه هیچ راه حل کلان و جامعى را نمیشود ارائه داد چراکه این حکومت قصدی جز حفظ خودش در قدرت ندارد و همه سیاستها تابع این اصل هست.
از سایت http://www.hambastegimeli.com